پیشینه و مبانی نظری كارآفرینی سازمانی
كارآفرینی سازمانی
مفهوم (( كارآفرینی سازمانی )) احتمالاً برای اولین بار در كشور سوئد به كار گرفته شد ( ویلام ، 2002 ، 2 ) .
در این دهه همراستا با ناكارآمدی فرآیندهای اداری و دیوان سالاری در شركتها ، فعالیت كارآفرینانه مورد توجه مدیران ارشد شركتها قرار گرفت و درصدد برآمدند تا چنین فعالیتهایی را در ساختار اداری شركتها تزریق نمایند ( استیونسون و گامپرت ، 1985 ، 89 ) .
در جهان امروز تفكر نوآوری و كارآفرینی و استفاده از آن در سازمانها امری اجتناب ناپذیر است . همانگونه كه تولد و مرگ سازمانها به بینش ، بصیرت و توانایی موسسین بستگی دارد ، رشد و بقای آن نیز به عواملی مانند توانایی ، خلاقیت و نوآوری منابع انسانی آنها بستگی دارد . اگر سازمانها نتوانند به تغییرات پاسخ دهند و یا در مقابل تغییرات حالت انفعالی به خود بگیرند از قافله عقب می مانند . به عبارت دیگر شركتها یا باید به نوآوری و كارآفرینی بپردازند یا محكوم به فنا هستند . بنابراین باید فعالیتهای كارآفرینانه را در شركتهای كوچك ترویج داد تا به فنا گرفتار نگردند . ( هادی زاده ، 1384 ، 13 و 15 ) .
به طور كلی در تعاریفی كه از كارآفرینی ارائه شده است ، تفاوتهای مغایر و متناقضی به چشم می خورد . اما بر این نكته اتفاق نظر هست كه اصطلاح كارآفرینی دست كم بخشی از كاركرد تصمیم گیری را در جهت هدایت عملیاتی سازمان دربر می گیرد . وجود این تفاوتها نشان دهنده ی گستردگی و اهمیت موضوع است كه می تواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد و از سوی دیگر نشان دهنده ی پویایی موضوع است كه زمینه ی ارائه ی مدلها ، تئوریها و نظرات متفاوتی را فراهم می كند . در این فصل به توضیح و تفسیر هریك از متغیرهای كلیدی كارآفرینی همچون ریسك پذیری ، نوآوری و پیش فعالی ( پیشتازی ) می پردازیم تا درك معقولی از ادبیات مذكور بدست آید و در ادامه نیز به تاریخچه ی آنها می پردازیم .
2 - 2 كارآفرینی سازمانی :
تعاریف متعدد كارآفرینی سازمانی كه در مقالات و كتب مختلف و از دیدگاه صاحب نظران متعدد ارائه شده است ، به طور قابل توجهی به هم شباهت دارند . مكنزی و دیكامبو ( 1986 ) معتقدند كه فعالیت كارآفرینانه سازمانی می تواند شامل توسعه ی یك محصول جدید تا ایجاد یك فرآیند اثربخش باشد . جنینگ و یانگ ( 1990 ) كارآفرینی سازمانی را به عنوان فرآیند توسعه ی محصولات یا بازارهای جدید تعریف می كنند . كوراتكو و هورنسبای ( 1990 ) كارآفرینی سازمانی را به عنوان ایجاد كسب و كارهای جدید در درون چارچوب شركتهای مادر توصیف می كنند . آریلا معتقد است كه كارآفرینی سازمانی دارای سه بعد است كه عبارتند از نوآوری ، توسعه ی محصولات ، خدمات یا فرآیندهای جدید و ریسك پذیری . از مجموع این تعاریف می توان نتیجه گرفت كه كارآفرینی سازمانی عبارت است از : فرآیندی كه فعالیتهای سازمانی را به